“الگویی از خیریه مسیحی” خطبه ای است در سال 1630 توسط مرد غیر روحانی و رهبر پیوریتن، جان وینتروپ، که در کشتی Arbella در حالی که در مسیر مستعمره خلیج ماساچوست بود، سخنرانی کرد. این شهر به عنوان شهر بر تپه نیز شناخته می شود و مفهوم استثناگرایی آمریکایی را نشان می دهد. اگرچه این خطبه با شهرت شناخته شده بود و در نسخه خطی معاصر که توسط انجمن تاریخی نیویورک نگهداری می شد، نگهداری می شد، اما این خطبه تا سال 1830 منتشر نشد.
نوشته شده بر روی عرشه کشتی آربلا، بر روی اقیانوس اطلس.
نویسنده: جان وینتروپ اسحقر (با گروهی بزرگ از مردم مذهبی که او رهبر شجاع و فرماندار مشهور آن ها بود)از جزیره بریتانیای کبیر تا نیوانگلند در آمریکای شمالی.
موسسه خیریه مسیحی
خداوند متعال در مقدس ترین و حکیمانه ترین اعمال خود، شرایط بشر را به گونه ای قرار داده است که در همه زمان ها عده ای باید ثروتمند، عده ای فقیر، عده ای در اوج قدرت و عزت باشند و عده ای دیگر در اوج اقتدار و تسلیم باشند.
دلیل این کار
1. اول اینکه با بقیه جهان خود مطابقت داشته باشد و از اینکه شکوه حکمت خود را در تنوع و تفاوت موجودات نشان دهد و شکوه قدرت خود را در نظم دادن به همه این تفاوت ها برای حفظ و خیر کل خوشحال کند. و جلال عظمت او، که همانگونه که جلال شاهزادگان داشتن افسران بسیار است، این پادشاه بزرگ نیز مباشران بسیاری خواهد داشت، که خود را در بخشش هدایای خود به انسان به فرد مفتخرتر میداند تا اینکه این کار را توسط خودش انجام دهد. دست های فوری
2. این که فرصت بیشتری برای آشکار ساختن آثار روح خود داشته باشد: نخست بر بدیکاران در تعدیل و جلوگیری از آن ها؛ به طوری که ثروتمندان و قدرتمندان نه فقرا را بخورند و نه فقرا و محرومان علیه آن ها قیام کنند و از یوغ آن ها رها شوند. ثانیا، در تجدید حیات، در اعمال ملاحت خود در آن ها، مانند اعمال ریاکارانه، محبت، مهربانی، ملایمت، و غیره، در طبقه فقیر و پست، ایمان، صبر، اطاعت، و غیره.
3. ثالثاً، هر انسانی ممکن است به دیگران نیاز داشته باشد، و از این رو همه آنها می توانند در پیوندهای محبت برادرانه به هم نزدیکتر باشند. از این رو، آشکارا به نظر می رسد که هیچ انسانی به دلیل احترام خاص و منحصر به فرد برای خود، شرافتمندتر از دیگری یا ثروتمندتر و غیره ساخته نمی شود، بلکه برای جلال خالق خود و خیر عمومی مخلوق، انسان. بنابراین خداوند هنوز هم دارایی این هدایا را به عنوان حزک برای خود محفوظ می دارد. 16. 17. او در آنجا ثروت، طلا و نقره خود را، و Prov. 3. 9. او ادعا می کند که خدمت آنها به عنوان حق خود است، خداوند را با ثروت خود گرامی بدارید، و غیره. تحت اولی، همه کسانی که می توانند با امکانات خود به راحتی زندگی کنند، درک می شوند. و بقیه طبق توزیع قبلی فقیر هستند.
دو قانون وجود دارد که به موجب آنها باید به سمت دیگری حرکت کنیم: عدالت و رحمت. اینها همیشه در عمل و هدفشان متمایز می شوند، با این حال ممکن است هر دو در یک موضوع از هر نظر موافق باشند. چنانکه گاه ممکن است در خطر یا ناراحتی ناگهانی به مردی ثروتمند رحمت شود و در مورد عقد خاصی به مردی فقیر عمل کند و غیره. همچنین قانون مضاعفی وجود دارد که به موجب آن در گفتگوی ما با دیگری تنظیم می شود.
از هر دو جنبه اول، قانون طبیعت و قانون فیض، یا قانون اخلاقی یا قانون انجیل، حذف قاعده عدالت به دلیل اینکه به درستی به این هدف تعلق ندارد، در غیر این صورت که ممکن است در برخی موارد مورد توجه قرار گیرد. موارد بر اساس اولین این قوانین، انسان همانطور که توانمند شد، به طوری که با همگان دستور داده شده است که همسایه خود را مانند خودش دوست داشته باشد. تمام احکام قانون اخلاقی که به برخورد ما با مردان مربوط می شود، بر این اساس است.
به کار بردن این قانون در آثار رحمت؛ این قانون به دو چیز نیاز دارد. اول اینکه هر کس در هر احتیاج و گرفتاری به دیگری کمک می کند و دوم اینکه این کار را از روی همان محبتی انجام می دهد که باعث می شود با توجه به محبت منجی ما (مه)هر کاری که می خواهید با شما انجام دهید. این کار را ابراهیم و لوت در پذیرایی از فرشته ها و پیرمرد گیبه انجام دادند.
قانون گریس یا گوسپل با قانون اول تفاوت هایی دارد؛ چنانکه در این موارد، ابتدا قانون طبیعت در ملک معصومیت به انسان داده شد؛ این قانون گوسپل در ملک رستگاری. دوم اینکه، اولی انسان را به دیگری، به عنوان یک جسم و تصویر از خدا، نسبت می دهد؛ این به عنوان یک برادر در اتحاد مسیح، و در اتحاد همان روح، و سو به انسان یاد می دهد که بین مسیحیان و دیگران تفاوت قائل شود.
به همه، به ویژه به اهل ایمان، نیکی کنید؛ بر این اساس، اسرائیلی ها می بایست میان برادرانی از این قبیل که غریبه بودند و از اهل کنعان نبودند، تفاوتی قائل شوند.
ثالثا. قانون طبیعت هیچ قاعدهای برای برخورد با دشمنان نمیدهد، زیرا همه باید در حالت بیگناهی به عنوان دوستان در نظر گرفته شوند، اما انجیل دستور عشق به دشمن را میدهد. اثبات. اگر دشمن تو گرسنه است به او غذا بده. دشمنان خود را دوست بدارید، به کسانی که از شما متنفرند نیکی کنید.
این قانون انجیل نیز تفاوت فصل ها و مناسبت ها را مطرح می کند. زمانی وجود دارد که یک مسیحی باید همه چیز را بفروشد و به فقرا بدهد، همان طور که در زمان حواریون این کار را کردند. زمانی نیز وجود دارد که مسیحیان (که هنوز همه چیز را نمی دهند)باید فراتر از توانایی خود بدهند، مانند مقدونیه، کور ۲، ۶. به همین ترتیب، جامعه پرل ها خواستار آزادی فوق العاده و جامعه سو دوث در خدمات ویژه ای برای کلیسا هستند.
در نهایت، هنگامی که هیچ وسیله دیگری وجود ندارد که به موجب آن برادر مسیحی ما در پریشانی خود آسوده شود، ما باید فراتر از توانایی خود به او کمک کنیم، نه اینکه خداوند را وسوسه کنیم تا با حیله های معجزه آسا یا خارق العاده به او کمک کند.
این فریضه رحمت در انواع، بخشش، قرض و بخشش اعمال می شود.
خیریه در ادیان ابراهیمی اشکال گوناگونی دارد که برخی دارای نام های خاص هستند که برای پیروان با قوانین خاصی تعیین شده است. به طور کلی امور خیریه چه به صورت عام المنفعه و چه به صورت کمک به اشخاص، در فطرت بشر نهاده شده است.